بررسی بازی واچ داگز لژیون watch dogs legion
هشت سال پیش و در جریان مراسم E3 2012، شاهد یک معرفی جنجالی از جانب شرکت فرانسوی یوبی سافت بودیم. عنوان جدیدی به نام واچ داگز (Watch Dogs). تریلر معرفی این بازی به سرعت به ترند شبکههای اجتماعی تبدیل شد، به طوری که بسیاری از گیمرها برا عرضه این بازی روزشماری میکردند. آمار پیش فروش بازی شگفت انگیز بود و کار به جایی رسید که همه واچ داگز را رقیب GTA میدانستند. اما در نهایت واقعیت به گونه دیگری رقم خورد.
محصولی که ارائه شد تفاوتهای بسیاری با نمایش اولیه داشت و دارای مشکلات متعددی در بخشهای ساختاری خود بود. هرچند با دید منصفانه، Watch Dogs داستان جذاب، قوی و تاریک بسیار خوبی داشت، اما داستان به تنهایی برای موفقیت یک اثر کافی نیست. با اینکه فروش این بازی فوقالعاده بود، اما با توجه به اینکه یوبی سافت قصد داشت این عنوان را به یک فرانچایز دنبالهدار تبدیل کند، این سوال پیش میآمد که آیا مردم حاضر به تجربه نسخههای بعدی بودند یا نه؟
چند سال بعد شاهد معرفی و عرضه واچ داگز 2 در هشتمین نسل بازیهای ویدئویی بودیم. عنوانی که از لحاظ داستانی تا حد زیادی از فضای تاریک و سیاه نسخه اول فاصله گرفته بود. واچ داگز 2 با اینکه از لحاظ عملکرد نمرات خوبی کسب کرد، اما از لحاظ فروش اصلا در حد و اندازه نسخه اول ظاهر نشد. با این حال از آنجایی که این بازی از نظر گیم دیزاین بسیار سرگرم کننده بود، یوبی سافت اعلام کرد که کار آنها با فرانچایز تمام نشده و به زودی شاهد نسخه جدیدی از واچ داگز خواهیم بود. نسخه جدیدی که در این مقاله قصد نقد و برررسی آن را داریم.
داستان بازی واچ داگز لژیون
داستان بازی واچ داگز لژیون یا لیجن (Watch Dogs Legion)، در آیندهای نه چندان دور و در لندن اتفاق میافتد. البته لندنی که پر از تکنولوژیهای جدید و سیستم های نظارتی است. در این داستان، حملات تروریستی در نقاط مختلف شهر انجام میشود و پس از آن شاهد فساد و روی کار آمدن گروههای مختلف برای کنترل لندن هستیم. در این بین گروه بزرگ هکرها با نام Dedsec، متهم اصلی بمب گزاریهای لندن شناخته میشوند. هرچتد که این مسئله یک دروغ بزرگ و پاپوش از جانب دشمن گروه یعنی Zero Day است، به همین دلیل باید در نقش مبارزان این گروه، برای شناسایی عاملین حملات تروریستی و بیگناهان Dedsec وارد عمل شویم.
هرچند بازی به شدت سعی میکند که داستانی مرموز و جدی داشته باشد، اما با توجه به اینکه شخصیت ها به خوبی در کنار هم جای نگرفتهاند، نمیتوان به راحتی با داستان بازی ارتباط برقرار کرد. در کنار این مورد، صدپیشگی و دیالوگ شخصیتهای داستان هم در سطح پایینی قرار دارد. به نظر میرسد گستردگی در تنوع شخصیتها باعث شده که از صداپیشگانی استفاده شود که نمیتوانند به خوبی ایفای نقش کنند.
لندن به عنوان بستر اصلی داستان، فضای مناسبی برای اتفاقات محسوب میشود. وجود تکنولوژیهای جدید در کنار اتفاقات سیاسی- اجتماعی که از وضعیت کنونی لندن الهام گرفته است، باعث شده که لندن به بستری هماهنگ با فضای اصلی داستان تبدیل شود. مناطق مختلف و حتی برج لندن، با دقت بسیار زیادی بازسازی شدهاند. وجود دوربینهای پرشمار، Droneهای نظارتی، سیستم یکپارچه مدیریت و نکات دیگری که در دو نسخه قبلی هم موجود بودند، هم اتفاقات داستانی را توجیه میکنند و هم در بخش گیم پلی حضور فعال دارند.
به طور کلی میتوان گفت، داستان بازی تم سیاه و جدی دارد و همانطور که در بالا اشاره شد، وقایع سیاسی – اجتماعی به شدت در تار و پود داستان تنیده شده است. اما یکی از مشکلات اصلی داستان بازی، نبود یک شخصیت اصلی است که بتواند اتفاقات را به یکدیگر پیوند بزند. به همین دلیل روایت صحیح داستان و انتقال پیام اصلی به مخاطب، آنطور که باید رخ نمیدهد.
این مطلب راهم مطالعه کنید: بررسی بازی اساسین کرید والهالا Assassin’s Creed Valhalla
گیم پلی بازی واچ داگز لژیون
گیم پلی بازی، ترکیبی است از همه ویژگیهای دو نسخه اول با یک سری المانهای جدیدتر. لندن بستری است برای کاوش، کشتار و کارهای دیگر، اما همچنان هک کردن، هسته اصلی اتفاقات بازی است. با وجود اینکه واچ داگز لژیون در قسمت داستان و روایت چندان موفق نبوده، اما از نظر گیم پلی و به لطف تنوع شخصیتهای داستان و شهری پیشرفته که بستر آن است، آزادی عمل خوبی را به بازیکنان انتقال میدهد. مثلا فرض کنید قرار است به یک پایگاه حمله کنید. برای این کار چندین انتخاب پیش روی شماست. اولین انتخاب این است که همه را از پای درآورید و حمام خون راه بیاندازید. انتخاب بعدی این است که با هک کردن دوربینها و درهای الکترونیکی، بتوانید شرایط را همانگونه که میخواهید، مدیریت کنید. یکی از نقاط قوت این بازی این است که در اکثر مراحل اصلی و فرعی، مجبور به استفاده از یک روش خاص نیستید. به همین دلیل میتوانید به راحتی نقشهها و برنامههای خود را پیاده کنید.
برجستهترین نکته واچ داگز: لژیون، این است که بار داستان و اتفاقات بر عهده یک نفر یا یک گروه مشخص نیست و بسیاری از مردم لندن میتوانند قهرمانان داستان باشند. در واقع تک تک NPCهایی که بدون اهمیت از کنارشان عبور میکنیم، میتوانند یک شخصیت کلیدی و مهم باشند. شما میتوانید ویژگیهای افراد مانند پیشینه، حرفه، قابلیتهای خاص و سلاحهایی که میتوانند استفاده را کنند ببینید و او را جذب کنید. در واقع میتوان گفت به جای آنکه با قهرمانی روبهرو شویم که همه فن حریف باشد، با تعداد زیادی افراد مواجه هستیم که هرکدام قابلیتهای محدود و مخصوص به خود را دارند.
گیم پلی بازی بسیار شبیه به دو نسخه قبلی است و همچنان حس بیوزن بودن را همراه خود دارد. در کل میتوان گفت از آنجایی که تمرکز اصلی واچ داگز، روی بخش اکشن نیست، گان پلی آن هیچ وقت درجه یک و فوقالعاده نبوده است. اما با این وجود میتوان گفت که حداقل استانداردهای تیراندازی را دارد. مانند دو نسخه قبلی، هوش مصنوعی بازی بر پایه مخفی کاری بنا شده و دشمنان سعی میکنند تا حد ممکن ما را نبینند و بازی را به صورت مخفیانه پیش ببرند. در واقع اکثر قابلیتهای Hacking در خدمت پیشروی مخفیانه است و ایجاد درگیری و نبرد مستقیم به یکی از بخشهای فرعی واچ داگز لژیون تبدیل شده است. البته باید بگوییم که در زمینه مراحل فرعی، شاهد پیشرفت کلی نسبت به دو نسخه قبلی هستیم.
گرافیک بازی واچ داگز لژیون
در بحث گرافیک هنری، میتوان از واچ داگز لژیون به عنوان بهترین نسخه در سری نام برد و در یک کلام قابل قبول دانست. هرچند هنوز هم بازی از لحاظ بصری با نمایش معرفی نسخه اول فاصله دارد اما کیفیت بافتها، نورپردازی، رنگ بندی محیط، سایه رنی، و تقریبا تمام موارد فنی و هنری از دید بصری در حد خوبی کار شدهاند و نسبت به نسخه دوم به مراتب با کیفیتتر هستند. البته نمیتوان گرافیک هنری را بینظیر و درخشان دانست، اما تا حدی چشم نواز است که میشود از تماشای گوشه گوشه لندن لذت برد که این یکی از نکات مثبت نسخه سوم واچ داگز محسوب میشود. مانند همیشه بازی های محصول سوبی سافت دارای یک سری باگهای گرافیکی و مشکلات فنی هستند که آنها هم غالبا با ارائه آپدیتهای مختلف تا حد زیادی برطرف میشوند. هرچند که بعضی از آنها را نمیتوان نادیده گرفت.
در بخش موسیقی بازی می توان گفت که اکثر بازیهای ویدئویی استانداردهای لازم را به شکل قابل قبولی رعایت میکنند و شاید باید هماهنگی موسیقی با اتمسفر داستان را مهمترین نکته قبال بحث دانست که خوشبختانه در فضای بیشتر بازیها، شاهد تضاد و ناهماهنگی نیستیم. همچنین در خصوص استفاده از افکتهای مختلف و صدا و موسیقیهای در نظر گرفته شده برای هر مرحله از بازی، تیم یوبی سافت کار خود را به درستی انجام داده و شاهد موسیقیهای متنوع و سازگار با مراحل هستیم.
یکی دیگر از انتقاداتی که به این بازی وارد است و در قسمتهای بالا هم اشاره ای به آن کردیم، مشکلات بخش صداپیشگی و لیپ سینگ است. صداپیشگان بازی به دلیل زیاد بودن تعداد شخصیتها، بسیار زیاد هستند، از این رو صداهای تکراری در بازی به گوش میرسد. به طور کلی برای بخش صداپیشگی میتوان گفت که شخصیتهای اصلی داستان، صدا پیشههایی بسیار متضاد با ظاهر و تیپ شخصیتی خود دارند که این امر ضربه سنگینی را به داستان کم فروغ این نسخه از واچ داگز وارد کرده است. اما از یک دیدگاه کلی، عملکرد یوبی سافت در بخش موسیقی و صدا گذاری قابل دفاع و رضایت بخش بوده است.
جمع بندی و نتیجه گیری
در پایان باید گفت که واچداگز لیجن، یک بازی واقعا خوب، سرگرمکننده و خوشساخت است؛ اثری که حتی با وجود ایرادات فنی هنوز هم یک بازی سرگرم کننده و باکیفیت محسوب میشود. واچ داگز به دلیل جهان باز () بودن دست گیمر را برای تجربه هرکاری باز میگذارد و حدود ۴۰ ساعت و شاید هم بیشتر شما را سرگرم و با خود درگیر میکند.به طور کلی میتوان گفت ارزش بازی کردن را دارد.
این مطلب راهم مطالعه کنید: بررسی و راهنمای بازی اسپایدرمن مایلز مورالز Spider-Man: Miles Morales
بازی واچ داگز لژیون هماکنون برای پلی استیشن ۵، ایکس باکس سری ایکس و سری اس، پلی استیشن ۴، ایکسباکس وان، کامپیوترهای شخصی در دسترس است.
فراموش نکنید میتوانید دیسکت پلمپ یا کارکرده بازی واچ داگز را برای کنسولهای پلی استیشن و ایکس باکس از گنوپلی با بهترین قیمت خریداری کنید.
در پایان میتوانید تریلر بازی Watch Dogs Legion را مشاهده کنید: